عشق قمار

پارت ۱۴

دکی : خوشوقتانه چیزشون نیست فقط فشارخون افتاد(فک کردید میگم حامله هس)

کوک خوب دارو چی باید برم

دکی :مکمل هایی میدم بهشون بدید

کوک :اوکی میتونی بری

دکی :بله خدانگهدار

ویو گلوریا

چشام رو باز کردم دیدم کوک بالا سرمه داره موهام رد ناز میکنه راستش از حسم مطمئن هستم دوسش دارم ولی باید بفهمم دوسم داره یانه

کوک ویو
چشماش رو باز کرد دوباره چشمای سبز یشمی که عاشقشونم ولی آیا اونم منو دوست داره




بعضی موقع ها عشق خیلی شیرینه ولی بعضی موقع ها یه جور ضربه ای بهت وارد میکنه یا عشق بعضی موقع ها دیوانه میکنه آدم رو
دیدگاه ها (۱۸)

عشق قمار

عشق قمار

عشق قمار

😇

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟓عشق مافیاویو بورامبا جیمین رفتم خونش فردا باید میرفتم ...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟔عشق مافیاویو جیمینساعت 7:00 شب هست تا 1:00 ساعت دیگه م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط